شب سرد
 
غرق در اقیانوس سکوتی مبهم

در کنار دریاچه ترس و تردید ،تکیه بر باد سواربر قایق خاطره ها میروی

ناگاه به پرتگاه مرگ نزدیک میشوی !!

مرگ همه باتوبودن ها!

مرگ شادی ،

غصه تمام وجودم را فراگرفته کاش بودی 

کاش دست خدا از شانه هایم برداشته نمیشد 

تنهای تنها !! چه سخت است بی تو بودن !!

بی تو از تو سرودن ! شاکی دل ! دادگاه عشق ! حکم طلاق!

هوای گریه دارم ! ولی کیست که اشکهایم را از گونه هایم پاک کند !

اشک ! غصه ! تحمل بی تو بودن ! یاد خاطرات !

کاش دیوار فاصله نبود! همیشه قربانی حادثه باید بود !همیشه باید گریست !

و حرف همیشگی
 
باید رفت  !! باید از عشق گذشت !!







نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد