تنهایی


 امشب باز صدای تنهایی در شاهراه دلم طنین انداز شده

 تنهایی ...امید ... تحمل روزهای بی تو ...

 بغض ! اشک آسمان روی گونه هایم ...

 دیگر آن هم نمیتواند غبار غم را از دلم بزداید ...

 

 دستان خالی باد آمدن روزهای خوب را نوید می دهد ،

 پوزخند زمین به وعده ی باد !

 سر بر شانه هایش میگذارم و مست از بوی یاس چشمانم را میبندم

 و با صدای تنهایی هم صدا میشوم

 دیگر زمین نیز جایی برای خفتن تنهای شب ندارد

 باید رفت ! سفر باید کرد و با ترنم یک لبخند دلشاد شد

 و بوسه بر نسیم داد

 دیوار فاصله کوتاه است ولی من کوتاهتر

 گریه شاپرک روی گلبرگ گل سرخ

 تلالو انوار عشق تو را به خاطرات نزدیک پیوند میدهد

 نگاه زمین به دستان خالی باد !

 ولی دخترک همچنان در ابتدای این جاده با چشمانی نگران در انتظار !

 شبنم یخ زده روی گونه هایش !

 دلش لبریز ازتنهایی !

 دیوار سکوت خنده اش را محوکرده .......