من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بدآهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
( قصه غم )
اگر چه غم ز دل ها رفتنی نیست
اگر چه قصه غم گفتنی نیست
اگر چه این دلم پر درد و رنج است
اگر چه اسمان باریدنی نیست
ولی گویم به دل ای بی بهانه
نگیر هرگز زعشق او نشانه
که این دنیا نمی ارزد پشیزی
اگر رفته نگیر از او نشانه